پێنج شه‌ممه‌ 28 ئازار 2024

كاك فواد، سوسياليستی انسان گرا و رهبری برای تمام فصول

* آ‍‍ژوان
در حرفه ي سخت انقلابي مرگ رويدادي است
كه مدام اتفاق مي افتد. «ارنستو چه گوارا»
مقدمه:
شايد تا كنون ده ها مقاله و چندين كتاب درباره ي كاك فواد منتشر شده باشد و با وجود اينكه جنبش هاي انقلابي و آزادي خواه مخالف بي عدالتي و نابرابري هاي اجتماعي صحنه هر روز زندگي ما شده است و ديگر ظاهرا انقلابي گري همچون روش هاي مرسوم در دهه ي 60 نقش موثري در اين مبارزات بازي نمي كند، اما زندگي و مرگ و مبارزات كاك فوئاد و ميراث بجا مانده از او و ديدگاهي كه او در كردستان رهبري مي كرد هم چنان يكي از مورد علاقه ترين موضوع هاي مورد نظر توده هاي خلق د ركردستان است. هنوز در بسياري مناطق يكي از رايج ترين سوگندهای مرسوم ، سوگند به مزار و خون شهيد فوئاد است. به اين علت است كه نگارنده ي اين سطور معتقد است كه عليرغم اين سي سال از جان باختن رفيق رهبر كاك فوئاد هنوز اداي مطلب در خصوص وي‍ژگي هاي شخصيتي و انديشه ي او مورد بررسي دقيق قرار نگرفته و نياز است كه نويسندگان، روشنفكران سياسي و انقلابي در اين برحه ي تاريخي كه سرزمين ما در آن است نسبت به انديشه ي انقلابي و ويژگي هاي سياسي و رهبري كاك فوئاد بي تفاوت نباشند و بيشتر از پيش به اين مقوله همت گمارند.
او ناباورانه و زود جان باخت
همان گونه كه در نهم اكتبر 1967 خبر مرگ ارنستو چه گوارا در نزديكي شهر ” واله گراند ” بوليوي با شوك و ناباوري مردم سراسر دنيا مواجه شده بود، جان باختن كاك فوئاد در نهم شهريور 1358 در نزديكي روستاي ” كاني نعمت” روستايي در فاصله ي بين شهرهاي مريوان و بانه موجب بهت و ناباوري و افسردگي و خشم توده هاي زحمت كش كردستان و ايران شد. رويداد جان باختن او هنوز گيج كننده و در هاله اي از ابهام است. آنچه تاكنون روشن است اين است كه كاك فوئاد به همراه چند تن از رفقاي تشكيلاتي كومله و يكي از اعضاي اتحاديه ي ميهني كردستان عراق و يكي از اعضاي سازمان چريك هاي فدايي خلق ايران (شاخه ي مريوان) رفيق طهمورث اكبري براي انجام يك ماموريت تشكيلاتي كومله از مريوان به سوي بانه در حركت بود. این گروه کوچک در بين راه با نيروهاي رژيم اسلامي و جاش هاي منطقه روبرو مي شوند و در يك نبرد كوتاه كاك فوئاد و طهمورث اكبري جان مي بازند.
كاك فوئاد از زمان جان باختنش و حتي قبل از آن به يكي از بزرگترين شخصيت هاي انقلابي كردستان و ايران تبديل شده بود. نام و عقيده ي او بخشي از روح و نماد اين تفكرند كه ” تنها راه رهايي و از بين بردن بي عدالتي هاي اجتماعي پيوستن به توده هاي زحمت كش روستا و تجهيزات آن ها براي مبارزه است. ”
به ندرت در طول تاريخ كردستان چهره اي همچون او به عنوان تجسم آرمان گرايي و عمل گرايي انقلابي با چنين هيجان و شور انقلابي درخشيده باشد. حتي كساني كه از نظر عقيدتي همراه او نبودند از شخصيت كاريزماتيك و جذاب او تاثير پذيرفته اند.
با بررسي و تفسير اسناد كم موجود ممكن است بتوان گوشه اي از شخصيت اين انقلابي سوسياليست انسان گرا را شناخت و اين مستلزم تحقيقات و پژوهش هاي بي طرفانه و علمي است. در اين مجال كم آنچه مهم است اين است كه چگونه مي توان از وجود و نماد كاك فوئاد براي اتحاد ميان توده هاي خلق كردستان و احزاب انقلابي رهرو او سود جست؟ چگونه مي توان از انديشه ها و نمادهاي تفكر او در انسان گرايي سوسياليستي معاصر كردستان در جهت روشنگري اجتماع مايه گرفت؟
دستاوردهاي آرمانگرايانه و انقلابي كاك فوئاد
زندگي كاك فوئاد بي شك زندگي درخشاني بود:
تولد در خانواده اي متمول و فئودال: پدري با سواد و معلم، تحصيل در شهر و پذيرفته شدن در دانشگاه صنعتي شريف، خدمت سربازي به عنوان مدير عامل شركت برق بروجرد، تدريس در هنرستان فنی سنندج ؛ اين ها همگي بخش هايي از زندگي عادي يك رهبر و چريك انقلابي آينده است كه مي توانست قبل از اينكه يك انقلابي به تمام عيار حرفه اي گردد از مناسب خود براي پيشرفت شخصي و رفاه خود سود جويد اما واقعيت چيز ديگري بود. واقعيت اين بود كه كاك فوئاد در طول دوران تحصيل و استقلال به نتايج بزرگي رسيده بود. نتايجي كه زندگي او را متحول كرده بود. آري، زندگي او سراسر از درخشش و شور بود. انساني كه مي توان به خاطر شخصيت چند محوري اش او را ستود، مهندس و معلم، انقلابي، تئوريسين نظامي و سياسي، محبوبي كه هم قادر بود توده هاي زحمت كش روستا و دهقانان را برانگيزد و هم دانشجويان و روشنفكران شهر را شيفته ي شخصيت انقلابي خود گرداند.
به هر حال در پس اين ظاهر افسانه اي و رومانتيك، چيزهايي عميق تر نهفته است. چيزي كه روشنگر زندگي كاك فوئاد است و به آن معنايي واقعي مي بخشد:
هماهنگي، نظم كامل و يكپارچه بين تئوري و عمل، گفتار و كردار. تنها در پرتو اين هماهنگي و تجسم واقع بینانه از انقلاب و تفكر چپ بود كه توانست از ماركسيسم، لنينيسم، مائوئيسم،آنارشیزم, ناسيوناليسم و سوسياليسم تفكري نوين در كردستان پايه گذاري كند كه امروز منشاء يك جريان قوي فكري و انقلابي در كردستان است.
تفكر و عمل او در سياست، انقلاب و تجهيز و تهيج و بسيج عمومي توده هاي خلق كردستان به خصوص دهقانان در فرآيند و مبارزات رهايي بخش خلق هاي ايران و كردستان، همواره ارزش و اعتبار خود را حفظ خواهد كرد و تلاش ها و مبارزات او به عنوان مرد عمل و انديشه و به عنوان اومانيستي انقلابي و سوسياليست با محاسن عميق اخلاقي درخشان، مردي با حساسیت و تواضع انساني، مردي با سلوكي بي خدشه، ارزشي جهاني دارد و خواهد داشت. عقايد و ديدگاه هاي او به عنوان مردي انقلابي در جهان سوم، ميراثي تئوريك است كه مانند عقايد رهبراي انقلابي جهان ماركس، لوگزامبورگ، رژی دبره و چه گوارا و …. نه تنها به تغبير جهان بلكه به تغبير گوشه اي كوچك از اين جهان نيز كمك بخش خواهد بود. بدين جهت است كه مطالعه ي سيستماتيك انديشه و عمل انقلابي و انسان گرايانه و سوسياليستي كاك فوئاد خصلتي شديدا ضد دگماتيك دارد و با ريشه گرفتن در خاك كردستان همچنان خصلت و پيامي جهاني نيز دارد. در عين حالي كه پيام حماسه ي كاك فوئاد عميقا واقع گراست، به مسايل فلسفي مبهم و آينده ي جريانات فكري كمونيستي نيز پيوست خواهد شد. كمونيسم كاك فوئاد ملهم از چه كسي بود؟ چگونه توانست لنينيسم، ماركسيسم و مائو ئيسم را تلفيق كند و كومله را بنيان نهد تا امروز بتوانند در سايه ي اين تفكر چندين جريان و حزب سياسي چپ انقلابي و راديكال در اين نقطه از جهان مبارزات خود را ادامه دهند.
هدف اين مقاله و مطالعه مي توانست نشان دادن اين مطلب باشد كه عقايد كاك فوئاد كليتي منسجم است كه بر اساس فرضيات ماركسيستي و كمونيستي بنا شده است. مسايل فلسفي انساني، اخلاقي، اقتصادي، جامعه شناسي، سياسي و نظامي آن در ارتباط نزديك با يكديگراند. اين كه سوسياليسم امانيستي كاك فوئاد چگونه مي تواند رگه هايي از آنارشيسم سوسياليستي را نيز به همراه داشته باشد. چگونه كاك فوئاد توانست رفورميستي سوسياليست باشد؟
اما از آن جايي كه اين مقاله تنها در مقوله اي ژورناليستي براي يك فصل خاصي از تاريخ است قادر به موشكافي تمامي اين مباحث نيست و اين ها در يك كتاب كمتر جا نخواهد گرفت. كه اميد است نگارنده در اين زمينه در زمان هاي آينده به اين مهم همت گمارد.
انسان گرايي سوسياليستي كاك فوئاد
در نظر كاك فوئاد سوسياليسم واقعي از انسان گرايي جدا نبود. او انسان گرايي را به عنوان يكي از عناصر اصلي در جهان بيني خود در آميخته بود. در مقام يك انسان گراست كه كاك فوئاد اصالت و اهميت انقلاب توده هاي خلق زحمت كش ايران و كردستان را در مي يابد و مورد تاكيد قرار مي دهد. انقلابي كه در پي ساختن نظامي دمكراتيك خلق است. كه انسان در مركز آن قرار مي گيرد و شخصيت انساني با اهميتي كه به عنوان يك عامل اصلي در انقلاب دارد به حساب مي آيد كاك فوئاد در متن سخنراني كه در مهاباد در ميان عده اي از رفقاي كومله و روشنفكران اين شهر بيان داشته به اين نكات مي پردازد. او از اتحاد و مبارزه دهقانان مريوان گرفته تا چگونگي برقراري يك جمهوري دمكراتيك خلق و اتحاد تمامی نیروهای انقلابي و چپ نظرات نويني ابراز مي كند و چراغ راهي مي شود كه بعدها مبارزين كردستان ضمن تشكل دادن خود در اين جريان فكري مي كوشند كه آتش انقلاب را به سراسر ايران گسترش دهند.
در تفكر او عشق به انسان، به انساني زحمت كش و دهقان نهفته بود. لنين به پرولتاريا اميد بسته بود كه انقلاب جهاني كمونيستي راه بياندازد و در دام بورژوازي نيافتد، فوئاد به طبقه ي دهقانان دل بسته بود كه در انقلاب سوسياليستي پشتيبان طبقه ي كارگر شود و در دام فئودال ها نيا فتند. او از چه گوارا در انقلاب كوبا درس گرفته بود. درس عشق به انسايت، آرزوي نبرد با بدبختي و فلاكت ها، بي عدالتي و تمامي استثماري كه طبقات بالادست و زورمدار كه پرولتاريا و دهقانان و زحمت كشان از آن رنج مي برند. به خاطر همين عشق بود كه تفكرات انقلابي و سوسياليستي در كردستان توانست متجلي شود و دقيقا آن ضرورت تاريخي انقلاب اجتماعي را كه ماركس و دیگر اندیشمندان سوسیالیست مولف آن بودند امكان ظهور يابد.
طي سال هاي تحصيل در دانشگاه صنعتي شريف كاك فوئاد با انديشه هاي سياسي چپ ايراني و جهاني آشنا شد. او از مشي چريكي جنبش جنگل، از مشي توده اي حزب توده، از تفكرات جريان سوم جنبش انقلابي چپ ايران و از بسياري از جريانات درگير در مساله ي انقلاب ايران، نكات ريز و دقيقي را چه در دانشگاه و چه در زندان در فواصل سال هاي 53 تا 57 فرا گرفته بود. او مي رفت كه در كردستان تمامي تئوري هايي را كه ياد گرفته بود به جايگاه عمل برساند. به نظر كاك فواد رسده بود كه انسان كامل و انقلابي كسي است كه تئوري عمل، فرهنگ و كار را يكي به هم آميزد و وحدت بخشد كه تنها از اين طريق است كه قدرت به دست توده هاي مردم خواهد رسيد. بسيج زحمت كشان روستا و سازماندهي آنان در صفوف متحد با پيشروان شهر و سپردن اداره روستاها و شهرها به دست خود مردم گمان اين كه او با آنارشيزم انقلابي و سوسياليستي نيز آشنا بوده باشد را بيشتر مي كند. در نتيجه مي توان پي برد كه اومانيسم انقلابي و عمل گرايي كاك فواد انسان گرايي انقلابي بود كه در مفهوم او از نقش افراد در انقلاب و مبارزات موردي در اخلاق كمونيستي او و در ديد او از انسان نوين بيان مي شود و او قصد داشت كه از انسان نوين نقطه از جهان براي گسترش عدالت اجتماعي كمك بگيرد تا شايد راهي به سوي كمال انساني و برقراري عدالت پيدا كند.
انسانيت به مثابه يك ارزش، ضرور به معناي ارزش نهادن به خود زندگي انسان است. در واقع كاك فواد چه به عنوان تئوريسين جنگ انقلابي كردستان و خشونت آزادي بخش مبارزه مسلحانه، به عنوان كسي كه اصرار دارد كه در مقابل فئودال ها بايد محكم و بي رحمانه ايستاد و كسي كه معتقد بود يك انقلابي مي بايد به يك رزمنده ي جنگجو و مسلح و موثر تبديل شود. از همين روي بود كه براي انسان هاي عادي اجتماع، زحمت كشان روستا و دهقانان و كارگران، ارزش و احترامي عميق قائل بود. او از آنجا كه زندگي را ارزشمند مي دانست، تروريسم را كه قربانيان بي گناه بر جاي مي گذارد مورد انتقاد قرار مي داد و حتي در برخورد با دشمنان خود، از اين مشي نظامي بهره نبرد. او به نيروي پيشمرگ تحت فرمان خود همواره سفارش مي كرد كه با مظلومين بي دفاع با مهرباني رفتار كنند و با سربازان اسير دشمن با ملايمت رفتار شود. او از پيشمرگان كومله و اتحاديه ي دهقانان مريوان مي خواست حرمت روستاييان را نگه دارند و حتي وقتي وارد روستاها مي شوند و در مساجد اقامت مي گزينند به اعتقاد ديني آنان اهانت نكنند و با آگاهي بخشي خود ارتجاع و تفكرات پوسيده و استثمارگر و استعماري موجود در جوامع سنتي ا مورد انتقاد قرار دهند و از رابطه ي پنهان و آشكار فئودال ها با شيوخ و بزرگ زمين داران و سرمايه داران و عمال حكومتي پرده بردارند و مردم را به اين بي عدالتي ايي كه در منطقه هست آگاه سازند. انسانيت، آزادي، عدالت و منزلت انساني اين ارزش هاي كلاسيك در اومانيسم انقلابي كاك فواد مفاهيم جديدي مي يابند زيرا كه آن ها از ديدگاه جنبش انقلابي كومله ي زحمتكشان كردستان مطرح مي شوند. بنيان نهادن يك تفكر جديد مستلزم يك حركت جمعي بود كه از سال 48 در كردستان توسط گروهي از روشنفكران و دانشجويان انقلابي كردستان بنا بر ضرورتي تاريخي شكل گرفته بود. محور اين مبارزات كاك فواد و رفقاي ديگر همچون محمدحسين كريمي و صديق كمانگر و دكتر جعفر شفيعي بوند.
كاك فواد و جنبش هاي مدني و نافرماني مدني
كاك فواد و رفقاي او در مريوان به جنبش هاي اجتماعي و مدني به مثابه يك حركت انقلابي در جهت پيشبرد اهداف انقلابي خود مي نگريست. در اين راستا با حركت نوين اجتماعي در مريوان و مناطق نزديك حوزه ي فعاليت اتحاديه ي دهقانان و كومله ي زحمت كشان كوشيدند يك تغيير اساسي د آرمان خواهي و كار تشكيلاتي، انقلابي در منطقه ايجاد كنند. استفاده از خط مشي نافرماني مدني و بهره جستن از تشكل هاي غير دولتي و مدني توسط هم فكران كاك فواد در مريوان، همچون تشكيل كميته زنان و كانون دانشجويان و دانش آموزان و همچنين تشكيل اتحاديه دهقانان و …. همگي بيانگر اين مسئله هستند كه كاك فواد به اهميت و اعتبار جنبش هاي مدني و نافرماني مدني در مقابل تماميت خواهي فئودال ها و نيروهاي سركوبگر رژيم اسلامي پي برده بود. مهاجرت تاريخي شهروندان شهر مريوان در اعتراض به حضور يروهاي نظامي رژيم و تهاجم گسترده ي آنا به شهر به عنوان ابزار مدني در دفاع از خلق كرد در تداوم اين جنبش مدنی در سرتاسر ايران است. در اين مهاجرت تاريخي كاك فواد همچون رهبري مسالمت جو و اعتراضی نقش به سزايي را ايفا كرد. در این حماسه ي اعتراضي و مدنی با متحد كردن اقشار مختلف جامعه در مهاجرت دسته جمعي به بيرون از شهر ثابت كرد كه اتحاد توده هاي خلق مي تواند رژيم را به تسليم وا دارد و به ساير ملل در ايران ثابت كند كه حركت انقلابي در كردستان از يك پشتيباني توده اي برخوردر است. تظاهرات تاريخي مريوان به شهرهاي ديگر كردستان همچون سنندج، بانه، سقز و بوكان سرايت كرد و توده هاي عظيم اين شهرها در پشتيباني از مردم مريوان به سوي اين شهر گسيل شدند. شركت كنندگان این جنبش مدني و مدرن شعارهای انساني و دمكراتيك كومله را بر دوش داشتند. اين حركت تاريخي و اين راهپيمايي و اعتراض توده اي، در رسانه و اخبار جهان بازتاب گسترده اي داشت. اين مهاجرت و اهپيمايي در اعتراض به تهاجم رژيم به شهر مريوان بود كه توسط ارگانهاي دمكراتيك وابسته به جريان فكري كاك فواد در رهبري مي شد.
به عقيده كاك فواد مبارزه چريكي و مسلحانه چنانچه مورد پشتيباني طبقه ي كارگر، دهقان و زحمت كشان قرار نگيرد، چنانچه مبارزه در شهرها را تحكيم نكند، نمي تواند رشد يابد و پيشتاز مبارزات توده اي گردد. اين تجربه ي عمومي جنگ انقلابي در كردستان، بيشتر در كردستان عراق تجربه شده بود. لذا او به اهميت جنبش توده هاي شهري با پويايي و خصلت آشتي ناپذير خود در نظر او نمونه اي با ارزش بود كه براي مبارزه ي آزاديخواهانه ي كردستان و سرتاسر ايران اهميت اساسي داشت.
نقش، اهميت و نفوذ مبارزه زحمتكشان با رشد جنگ مسلحانه و انقلابي و اتحادكارگران و دهقانان ابعاد وسيعتري پيدا مي كرد. در نخستين مرحله اي كه مبارزه ي مسلحانه آغاز مي شود جنبش هاي توده اي شهري ( اعتصابات، تظاهرات و غيره ) اساسا نقش منحرف كننده اي بازي مي كنند زيرا باعث مي شوند كه نيروهاي سركوبگر پخش شوند و نمي گذارند كه در روستاها متمركز شوند و به مقابله ي همه جانبه ي نيروهاي پيشمرگ بپردازند. او از اين خط مشي، بهره ي زيادي جست. هنگامي كه نيروهاي جاش و ارتش قصد داشتند به شدت به سركوب مبادرت کنند و جنبش و نيروهاي پيشمرگ اتحاديه ي ميهني، كومله، دمكرات و سازمان چريك هاي فدايي خلق ايرن در مريوان را به محاصره بكشانند و در در شهر و اطراف مريوان آن ها را عملا محاصره كنند؛ كاك فواد و شوراي رهبري آن وقت كومله، اتحاديه و دهقانان از اين مانور سياسي و جنبش اجتماعي كوچ و مهاجرت دسته جمعي مردم شهر مريوان استفاده كردند و پشت رژيم را شكستند. وحدت سياسي ميان نهادهاي مدني و احزاب به وجود آمد و رژيم را وادار به بازگشت به پادگان نمود. قطعا اين مانور سياسي كاك فوادنقش عظيمي در ادامه ي مبارزات خلق كرد در كردستان و ايران بر جاي گذاشت.
درك رهبري جنبش انقلابي كردستان از از اعتصابات عمومي و مهاجرت دسته جمعي، تحصن در مقابل ارگان هاي دولتي،دركي ناشي از اهميت نهادهاي مدني و جنبش نافرماني مدني بود كه پيشتر در آمريكاي لاتين و بخصوص كوبا تجربه شده بود. آن ها دريافته بودند كه جنگ انقلابي كه از ميان مبارزه ي سياسي و مبارزه ي مسلحانه از طريق جنگ چريكي و مقاومت مسلحانه و از طريق اعتصابات و تظاهرات توده اي رشد مي كند نمي بايست صرفا و تنها يك مقاومت موقت باشد بلكه بايد براي مقابله با مداخله ي مسلحانه و تهاجم گسترده ي رژيم به كردستان آمادگي بيشتري داشته باشد. تحليل از چگونگي تصميم گيري هاي كاك فوئاد در موارد مختلف و عرصه ي مبارزات مردم كردستان در يك سال بعد از پيروزي انقلاب توده اي خلقهاي ايران در بهمن 57 نياز به وقت و امكانات بيشتري دارد. در اين مقاله نمي توان به تمامي خصوصيات اخلاقي و. سياسي و نظامي كاك فوئاد پرداخت. اميد است كه در آينده به اين مهم نيز پرداخته شود. و نيز به تبيين مختلف حماسي و اسطوره اي كاك فوئاد مورد پژوهش قرار گيرد.

برگرفته از: آژانس خبری – تحلیلی سنه نیوز

بابەتی هاوپۆل

قفس، یادداشت چهارم: پیش‌بند “به یاد سپیده فرهان”

مژگان کاوسی تا کنون دو بار بازداشت شده‌ام و هر دو بار در خانه‌ی خودم؛ …