آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت!
با بازی واژهها و تبدیل نمودنِ یکشبهی اصلاح طلبهای حکومتی به طرفدارانِ اندیشهی سکولاریسم، نمیشود نظامِ اهریمنیِ در حال احتضار را بند زد! زیرا سکولاریسم با گروهِ خونیِ آنها در تضاد است!
اخیرا آقای حشمت طبرزدی طیِ مصاحبهای با صدای امریکا و در برنامهی صفحهی آخر اعلام کردند که:«به لحاظِ سیاسی طیفِ محمد خاتمی و اصلاح طلبها هم به نحوی به قولِ خودشان به یک سکورالیسمِ سیاسی رسیده اند»! و مصداقشان هم گفتهی اصولگرایان در موردِ اصلاح طلبهاست که به باورِ آنها اصلاح طلبها به سکورالیسم باور دارند! (با یادآوریِ این که رژیم هر از گاهی انتقادکی دروغین از سوپاپِ اطمینانهای خود میکند) وگرنه ما که هرگز نه از دهانِ خاتمی و نه اصلاح طلبها نشنیدهایم که بیایند و اعلام کنند ما به سکورالیسم سیاسی رسیدهایم.!
اگر کسی از خوانندگانِ گرامی منبعِ موثق دارد لطف کند به ما هم خبر دهد، زیرا آقای طبرزدی در این برنامه بیان کردند که «به قولِ خودشان» یعنی اصلاح طلبها به لحاظِ سیاسی به سکولاریسم سیاسی رسیدهاند! و این بیاناتِ درخشان را اعلام کردند.
در نیمهی آخر برنامه، ایشان مشاطهگری را به اوج میکشاند و برای نتیجهگیری و تزریقِ اندیشهی گمراه کنندهاش به ببیندگان و شنوندگان، با مقدمهسازی به منظورِ قالب کردنِ اندیشهی اصلاح طلبی به مردم، سعی میکند اصلاح طلبها را طرفداران سکولاریسم قلمداد کند; با این گفته که «اصلاح طلبها طیِ شانزده سالِ گذشته و در آن هشت سالی که خاتمی بود هیچگاه تعریفی از اصلاحات ندادهاند». بنابراین ایشان به گونهای به ببینده و شنوده القا میکند که اصلاح طلبها خواهانِ تغییرِ رژیمِ اسلامی هستند، دلیلشان هم این میباشد که آنها تعریفِ مشخصی از اصلاحات ارائه ندادهاند!
جنابِ طبرزی در اینکه اصلاح طلبی در این حکومتِ استبدادِ دینی شکست خورده شکی نیست، ولی اشتباه و مغلطهی بزرگِ شما اینجاست که اعتبارِ این نظریهی شکست خورده را به نامِ خاتمی و شرکا محک میزنید! (ثبت می کنید) که مثلا اصلاح طلبها از روشِ اصلاح طلبی در رژیم اسلامیِ خودشان توبه کردهاند و به سکولاریسمِ سیاسی روی آورده اند! توجه شما را به شنیدن این ویدئوی کوتاه از خاتمی جلب می کنم که علنا میگوید ما دموکراسیِ غیر دینی نمیخواهیم.
پرسشِ من از آقای طبرزدی اینست که حالا که شما بلندگوی صدای امریکا با چند میلیون ببینده را در اخیتارتان گذاشتهاند (بدونِ هیچ مزاحمتی از طرف رژیم)، پس چرا خودِ شما تعریفِ شفاف و مشخصی از اصلاحات و مخالفت با آن ارائه نکردید؟! آیا نمیتوانستید بگویید که اصلاحات اصولا در کشورها و حکومتهای دموکراتیک قابل انجام است نه در حکومتهای استبدادی و به ویژه استبدادِ دینیِ رژیم اسلامی؟! صرفِ اینکه اعلام کنید اصلاح طلب نیستید، کافی نیست! به ویژه وقتی که محمد خاتمی و اصلاح طلبها را با سکولارها گره میزنید!
کجا و کِی خاتمی گفته به سکولاریسم باور دارد که شما میگویید به قولِ خودشان! کدام نقلِ قول! چیزی نمانده پس فردا بیایید بگویید خامنهای هم با اعدام مخالفست و سکولار و از تمام جنایتهایی که این رژیم انجام میدهد بیخبر است هر چند تا حالا روحانی و دولتش را که در گفت و گوی قبلیتان در برنامه پویش و رادیو زمانه مخالف اعدام اعلام کردید! و دولتِ روحانی را از حکومتِ ولایتِ فقیه تفکیک کردید!
همه را تبرئه کردید و سکولار و مخالفِ اعدام اعلام کردید، فقط مانده خامنهای، از او هم به قول خودتان شکایتنامه ده مادهای انجام دادهاید و منتظرِ جوابِ وی نشستهاید! همانطور که فرخ نگهدار و همپالگیتان محمد نوریزاد به خامنهای نامه نوشت و هنوز منتظر پاسخگوییِ خامنهای هستید.
به نظر من شما فقط به قصِد انحراف كشيدنِ مبارزات، با مردم صحبت میکنید و ائتلافِ شما با اصلاح طلبها نشان میدهد که بیش از حد در توهمِ سكولاريسم هستید! آن سکورالیسمی که شما به دنبالش هستید راه به جایی نخواهد برد جز جدایی ملتِ ایران از حقوقش، به جای جدایی دین از حکومت! تناقضات بسیاری در بیانات ایشان بود که از حوصله این نوشته خارج است. در آخر باید اضافه کنم که فریبِ بازیهای این فرد با واژههای فریبنده را به این دلیل که چون در داخل ایران میباشد و تنها باید گوش سپرد و حمایت کرد! نباید خورد چرا که ایشان برای تغییرِ جمهوری اسلامیِ خامنهای به جمهوری اسلامیِ رفسنجانی از هیچ تلاشی فروگذار نمیکند!