سێ شه‌ممه‌ 23 نیسان 2024

فراسوی برجام / آناهیتا اردوان

سرانجام مذاکرات هسته ای پس از بیش از یک دهه هیابانگ قلدرمنشانه و باد به غبغب انداختن کارگزاران نظام بویژه ولی فقیه و چاکران و پابوسان بارگاه اش پیرامون ماجراجویی های اتمی طی مذاکرات متوالی، تحت نام “برجام”، پایان پذیرفت. متن گنجانده شده در چارچوب برنامه جامع اقدام مشترک؛ از بین رفتن ۹۸% اورانیم غنی شده و پذیرش بیرون کشیدن قلب راکتور آب سنگین اراک و غیرفعال شدن تاسیسات فردو و… .پروژۀ اتمی رژیم را به حبابی بر آب، بدل ساخت.

توافق وین، بی گمان آشکار کنندۀ عقب نشینی تحمیلی کارگزاران رژیم و در راس آن خامنه ای و نهاد و بیت سرپرستی او تا عدول از خط قرمزهاست. این عقب نشینی در حالی صورت گرفت که خامنه ای در ۲۲ مرداد ماه سال ۱۳۹۳، در رابطه با مذاکره با آمریکا طی جدال با روحانی گفته بود “رابطه و مذاکره با آمریکا بجز در موارد خاصی برای جمهوری اسلامی نه تنها هیچ نفعی ندارد. بلکه ضرر هم دارد. کدام عاقلی ست که دنبال کار بی منفعت برود؟!“. براستی که رهبر ام القرای فساد و تباهی از نمودهای بارز انسانهای کوچک در مقامات بزرگ اند، آنچه“کارل مارکس” پیشوای بزرگ پرولتاریا دررابطه با “ناپلئون سوم” گفتند.

بر مبنای توافقنامۀ مزبور، لغو برخی تحریم ها تنها پس از راستی آزمایی رژیم توسط آژانس بین المللی انرژی اتمی صورت خواهد گرفت. این، شامل تحریم های اشاعه ای و اتحادیۀ اروپا نیز می شود. همچنین،تحریم‌های تسلیحاتی تا ۵ سال و تحریم‌ها علیه برنامه موشک‌های بالستیک تا ۸ سال آینده ادامه خواهد داشت. در همین رابطه، رضا نجفی، روز شنبه ۱۰ مرداد ماه، در واکنش به خبر حضور یوکیا آمانو در سنای آمریکا، بر محرمانه بودن توافق بین رژیم و آژانس بین المللی اتمی تاکید ورزید.

نمایندۀ رژیم در آژانس بین المللی انرژی اتمی اضافه کرد: “متون محرمانه بین ایران و آژانس حتی در اختیار دولت آمریکا هم قرار نگرفته است. بنابراین، به طور قطع این مساله در اختیار نمایندگان سنا هم نمی‌تواند قرار بگیرد.” حسین دهقان، وزیر دفاع رژیم نیز در روز دوشنبه۲۰ ژوئیه از ادامه برنامه موشکی این کشور خبر داد و گفت که “اسرار نظامی” را در اختیارهیج مرجعی قرار نخواهد داد. اوج گیری تنش در مجلس پیرامون بررسی برجام با هدف حمله قرار گرفتن لفظی کم سابقۀ لاریجانی، سرفصل نوینی از منازعات جناح و باندهای در قدرت را به نمایش می گذارد. از این حیث، ساز و کار راستی آزمایی– “دست آموز و رام شدن” و هموار کردن مسیر احیاءِ رابطه با انحصارات امپریالیستی توسط باند رفسنجانی– روحانی، حتی در گام نخست، روندی پر تضاریسی و سخت و دشوار بشمار می آید. پیشبرد و اجرای سازوکارهایبرجام قادر است به تشدید تضاد بین دو مسند کلیدی قدرت؛ خامنه ای و دولت منجر شود.

کانون اصلی این اختلافات نه پیرامون چرایی یا چگونگی اجرای مفاد برجام، که بی گمان چنین رویدادی بدون موافقت و تمکین خامنه ای هرگز میسر نمی شد. بلکه، حول کسب اهرمهای اعمال قدرت سیاسی افزونتر ازبرای تاخت و تاراج و غارت سرمایه های کلان بویژه به دنبالۀ پژواک لغو تحریم هاست. بدین ترتیب، اختلاف بین باندهای درونی رژیم و نهادهای وابسته به آنان در پی برجام می تواند در آینده شدیدتر و پرتنش تر، ادامه یابد. اما، این نکته حائز اهمیتاست که شکاف و گسست در روبنای سیاسی و تزلزل رابطه بین خامنه ای و دولت یا تضعیف موقعیت خامنه ای بصورت خودبخودی و بدون فشار از پایین و در نهایت اعمال قهر انقلابی، اسباب فروپاشی تمامیت نظام را مهیا نمی سازد.

تشتت بین کانونهای قدرت بسبب رویارویی منافع اقتصادی–سیاسی کانونهای قدرت در پیوند به سرمایه های کلان، روی می دهد.پیوستگی این کانونهای قدرت بسیار حساس، بغرنج، سیال و همزمان در تعامل و تقابل با یکدیگرعمل میکنند. از اینرو، انهدام هر کدام می تواند تاثیرات و تبعات بسیار هولناکی برای دیگری و در نتیجه کل نظام بهمراه داشته باشد. به دیگر سخن، رویارویی باند و جناح و تمامی نمایندگان وحتی ولی فقیه نظام، در دایرۀ تنگ رعایت قانونمندی های اساسی حاکم بر نظام بر پایۀ منافع مشترک مادی و طبقاتی، تبیین می گردد. عقب نشینی یا تمکین خامنه ای از موضع هسته ای با توجه به شرایط فاقد راه خروج، نیز در همین الگوی مسلط و مناسبات منافع مادی مشترک حاکم بر سیستم دیکتاتوری، قابل استنباط است. عامل مهم و نهایی تعیین کنش و واکنشها، رفتار و عملکرد و تصمیم گیریهای کانون های قدرت نسبت به یکدیگر و همچنین نسبت به اعتراضات توده ای در راستای حراست از تداوم بقای تمامیت نظام است. از همین روست که جناح و باندهای درون حکومتی، پیوسته در لحظۀ کنش سوژۀ اصلی تغییرات بنیادین، بر پایۀ منافع مشترک با توسل به قهر ضد انقلابی، اقدام ورزیده اند. نظریه ای که امر فروپاشی نظام را از مجرای تضعیف خامنه ای و رشد تناقضات ذاتی نظام، استنتاج می کند عملا منافع مادی مشترک بسیار هنگفت میلیاردی بعنوان حلقه پیوند کانون های قدرت را نادیده می گیرد.

جناح ها و باندهای درون حکومتی به رغم منازعات شدید و فراوان تا سرحد حصر یاران دیرینه، طی سی سال گذشته به همزیستی در بطن قدرت، ادامه داده اند. برجام، پیش از اینکه توافقی هسته ای باشد، توافقی سیاسی و بازگو کنندۀ بهره برداری باند رقیب؛ رفسنجانی– روحانی بمنظور “حمایت و حراست از نظام” و رهایی از بن بست بطریق تعامل با انحصارات سرمایه داری و حل شدن قانونمند در بازار تجارت جهانی، است.

واضح و مبرهن است که دیکتاتوری حاکم بر طهران حامل تناقضات بی شمار و در ذات خود بحران زا، تباه کننده و استثمارگر است. از اینرو، هر گونه تمهیدی از سوی نمایندگان و تئوریسین های نظام جهت چیرگی یا بهره برداری از بحرانهای خودساخته برای “حفظ حیات و تداوم نظام” از دکترین دستیابی به بمب اتم تا اهتمام جهتمعنا بخشی به بحران، تنها تناقضات رژیم را از نو، برابر دیدگان آنانی که دل به بوروکراسیآخوندی و شامورتی بازی و بسته اقتصادی که کالایی بجز دست نامرئی آدم اسمیت ندارد، بسته اند، برجسته و عریان تر، خواهد ساخت. ولی، اگر تصور کنیم که دیکتاتوری حاکم، ماهیتاً خود دارای پارادوکس است و به مرور زمان با رشد و گسترش آن، دچار فروپاشی می شود در واقع نقش راهبردی کارگران و ستمدیدگان به مثابۀ کلیدی ترین عامل انقلاب را نادیده گرفته ایم.در اینصورت، آگاهی کارگران برآمد بازتاب ذهنی تناقضات رو به رشد دیکتاتوری حاکم و نقش عنصر پیشرو در این راستا بطور اتوماتیک منتفی خواهد گردید.

قدر مسلم، حرکت و تغییر از علل ذاتی و درونی در اشیاء و پروسه ها ناشی می شود. ولیکن،علتهای خارجی شرط مهم و اساسی “تغییر“ هستند. هیچ آبی نمی جوشد مگر اینکه به آن حرارت داده شود! جامعۀ نوین و نظامی عالی تر به خودی خود تنها بدلیل رشد تضادها و تناقضات ذاتی دیکتاتوری حاکم بوجود نمی آید. حصول این مهم پیامد درک کارگران و دیگر گردانهای ستمدیده از اجتناب ناپذیری الغای این تناقضات از طریق دگرگونی و انقلاب، است.

بابەتی هاوپۆل

قفس، یادداشت چهارم: پیش‌بند “به یاد سپیده فرهان”

مژگان کاوسی تا کنون دو بار بازداشت شده‌ام و هر دو بار در خانه‌ی خودم؛ …