اگر چه مرحله عملی توافق و به فرجام رسیدن آن ؛ آنهم در یک پروسه طولانی ( 10 ـ 15 ساله ) و در
مسیری پر دست انداز و مملو از نقض عهد و پنهانکاری ــ مخفی کاریهای رژیم برای ساختن مراکز اتمی جدیدِ احتمالی ؛ در رفتن از زیر نظارت های بین المللی و ……. ــ ؛ نقض های احتمالی توافق از دو طرف و اتهام زنی های دو طرفه و موانع و کارشکنی های داخلی و خارجی و …. ؛ از رسیدن به توافق سخت تر و از هم اکنون قابل پیش بینی است ؛ اما روشن است که نتیجه نهائی این توافق در قدم اول ؛ تابع تحولات و بحرانهای منطقه خواهد بود .
باین خاطر ؛توافق نامه اتمی میان ایران و امریکا حتی اگر در پایان شش ماه اول به قرارداد تبدیل شده و عملیاتی شود ؛ پروسه طولانی نظارت بر تن سپاری ایران به تعهداتش با توجه به سایه سنگین بحرانهای منطقه ؛ میتواند آبستن وقایع و تنش های جدیدی میان طرفین توافق باشد . بخصوص اینکه خط قرمزهایِ منطقه ای ولی فقیه ؛ از پاشنه آشیل های جدیِ حسن روحانی در مسیر عادی سازی روابط با کشورهای منطقه و جهان خواهد بود و اصل عدم رابطه با امریکا ؛ تعامل سازنده وی را بی خاصیت و آنرا به بن بست می کشاند .
کیهان خامنه ای 12 مرداد نوشت مواردی را که روحانی از آنها بعنوان موفقیت یاد کرد ” عبور از خط قرمز های ولی فقیه ” ؛ ” آسیب دیدن اصلی ترین پایه اقتدار نظام ” و ” نیمه افراشته شدن پرچم استکبار ستیزی جمهوری اسلامی ” میباشد .
اما توافق اتمی میان ایران و امریکا ؛ توافقی که طرفهای مذاکره برای ثمر بخشی و به نتیجه رساندن آن با بی توجهی کامل به مسئله حقوق بشر و بهبود سیاسی و اجتماعی در داخل کشور ؛ داخل ایران را از خارج جدا نمودند ؛ چه تأثیری در اوضاع سیاسی و اقتصادی ایران دارد ؟ بعبارتی میخواهیم بدانیم در مرحله پسا توافق سمت و سوی تحولات سیاسی در داخل کشور چگونه است ؛ اوضاع اقتصادی بکدام سمت میرود و پیامدهای این توافق برای رژیم آخوندی چه میباشد ؟
الف ــ اوضاع اقتصادی ؛ بعد از توافق ” :
در مورد هزینه های چند صد میلیاردی پروژه اتمی رژیم و تأثیرات سوء آن بر اقتصاد کشور و معیشت مردم ؛ در مقاله قبل توضیح داده ام و در این مقاله تنها به گفته عباس عراقچی معاون وزارت خارجه و مذاکره کننده ارشد تیم هسته یی رژیم بسنده میکنم گه گفته است اگر برنامه هسته یی ایران را صرفا” با معیارهای اقتصادی بسنجیم ” خسرانی بزرگ ” است و افزوده است ” اگر هزینه مواد تولیدی را بخواهیم محاسبه کنیم ؛ اصلا” تصورش را نمی توانیم بکنیم ” .
اما مشکل اصلی اقتصاد ایران و وضعیتی معیشتی مردم ؛ فراتر از تحریمها و نبودن سرمایه برای گردش امور اقتصادی کشور ؛ عمدتا” به ماهیت فاسد و ساختار معیوب نظام حاکم بر کشور بر میگردد ؛ امری که در گذشته و قبل از شروع تحریمها هم در کشور وجود داشته است . محمد رضا باهنر نائب رئیس مجلس آخوندی ” 30 تا 40 در صد مشکلات اقتصادی کشور تحت تأثیر تحریمهاست و بقیه معضلات این بخش ؛ ساختاری است ” .
نارسائیها و مشکلات اقتصادی در ایران مانند دیگر مسائل و معضلاتی که در کشور وجود دارد ؛ اساسا” سیاسی است و راه حل آنهم ؛ راه حلی است سیاسی . یعنی مشکل اقتصاد ورشکسته و فروپاشیده ایران ؛ مشکلی اقتصادی نیست که مثلا” با لغو تحریمها ؛ تزریق ارز و یا سرمایه گذاری خارجی بر طرف شود . بنابراین هر گونه امداد اقتصادی و به هر میزان ؛ تأثیر بسیار ناچیزی در رفع مشکلات اقتصادی و بهبود زندگی مردم دارد .
اقتصاد کشور از همان ابتدای روی کار آمدن جمهوری اسلامی در ایران ؛ نه برای شکوفائی و رونق اقتصادی و یا توسعه ملی بلکه برای حفظ قدرت و سود دهی به خودی های نظام ؛ طراحی و برنامه ریزی گردید و در این 37 سال هم همواره بر همین مدار چرخیده . بنابراین از همان ابتدا روشن بود که ؛ اقتصاد پیشرفته ای که از رژیم قبل به جا مانده ؛ در چنگال قومی مرتجع و عقب مانده و در بستری آلوده به فساد و ساختاری معیوب و تبعیض گرایانه ؛ نمیتواند به شکوفائی و توسعه پایدار برسد .
واقعیت این است که حفره های موجود در سراپای این نظام فاسد و بی لیاقت بحدی است که ؛ هیچ امداد اقتصادیِ بعد از لغو تحریمها هم نمی تواند این حفره ها را بند بیاورد . ضمن اینکه ؛ این توافق با مکانیسم حفظ ماشه و نگاهداشتن شمشیر تحریم بر سر اقتصاد ایران ؛ خطر برگشت تحریمها را حفظ کرده و بدین ترتیب زمینه توسعه و رشد اقتصادی که مستلزم امنیت سرمایه و سرمایه گذاری خارجی است را تا حدودی از ایران سلب کرده است .
علاوه بر آن اقتصاد ورشکسته و در هم فرو پاشیده نظام آخوندی در دوران گشایشهای بعد از تحریم و حتی با سرمایه گذاری خارجی هم ؛ بدون تغییر اساسی در ساختار نظام اقتصادی کشور ؛ امکان برون رفت از بحرانهای گریبانگیر را ندارد . ضمن اینکه بدلیل بی اعتمادی به رژیم و نقض احتمالی توافق میان ایران و 5+1 ؛ ریسک سرمایه گذاری خارجی در اقتصاد ایران بسیار بالا میباشد .
بطوریکه با قاطعیت میتوان گفت تا تعیین تکلیف شدن نهائی توافق و بسته شدن پرونده اتمی ایران در سازمان ملل ؛ سرمایه گذاری خارجی در ایران همواره به دادن امتیازات ویژه ؛ به اجرای بی چون و چرای تعهدات اتمی ؛ تضمین برقراری تعادل در سیاستهای منطقه ای و هر عامل دیگر که می تواند توافق را بهم بزند ؛ مشروط خواهد بود .
در مورد پولهای بلوکه شدهِ ایران در بانکهای خارجی ؛ که قرار است بعد از لغو تحریمها آزاد و به ایران برگردانده شود ؛ اولا” که این پولها هنوز نرسیده هر روز رقم آن آب میرود . ثانیا” هر میزانی هم که باشند ؛ بر اساس ماهیت و سیاستهای تاکنونی نظام ؛ بعد از آزاد شدن نه برای توسعه و عمران کشور و رفاه مردم بلکه به کیسه آخوندهای حاکم ریخته خواهد شد تا صرف امنیت و پروار کردن بیشتر پاسداران سرکوب و مزدوران برون مرزی رژیم شود و مابقی هم سر از حسابهای بانکی مقامات رژیم در کشورهای دیگر در می آورد .
خامنه ای بعد از توافق اتمی گفت ” ما از حمایت دوستانمان در منطقه دست نخواهیم کشید . ملت مظلوم فلسطین ؛ از ملت مظلوم یمن ؛ از ملت و دولت سوریه ؛ از ملت عراق ؛ از مردم مظلوم بحرین ؛ از مجاهدان صادق مقاومت در لبنان و فلسطین ؛ همواره مورد حمایت ما خواهند بود ” . و حسن روحانی رئیس جمهور مدره نظام هم بعد از توافق اتمی گفت ” امروز مردم غزه و لبنان هم خوشحال هستند ؛ این توافق را به آنها تبریک میگویم ” .
بهمین خاطر است که تقریبا” یک ماه پس از توافق اتمی ؛ حسن روحانی بخاطر اینکه وعده های داده شده قبل از توافق ــ بخصوص وعده و وعیدهای تبلیغاتی دوران انتخابات ریاست جمهوری ــ ؛ راه را برای اعتراضات و خواسته های به حق مردم و جوانان هموار نکند ؛ سعی میکند با وعده های سر خرمن شکافها را ببندد و وعده های قبلی خود را رفع و رجوع کند .
حسن روحانی بعد از توافق اتمی در سخنانی گفت : بعد از لغو تحریمها دو تا کار میتوانیم بکنیم . یا بلافاصله پولهای که آزاد شده را بر داریم و برویم کالا بخریم و ….. و یا استفاده کنیم برای سرمایه گذاری …… یک وقتی شما میروید جعبه میوه میخرید و می آورید ؛ خوب بلافاصله میوه بشما میرسد . یکوقت به جای خرید میوه ؛ شما میرید باغی رو نهال و غرس میکنید ؛ برای اینکه خود کفا شوید در میوه ؛ ما باید کار دوم را انجام دهیم ” .
یعنی حسن روحانی در حالی مردم گرسنه ایران را به حلوای نسیه و آینده یی نا معلوم حواله میدهد که به گفته مقامها و منابع رسمی خود رژیم ؛ دست کم 10 میلیون نفر از مردم کشورمان ؛ بجز همان یارانه نقدی 45 هزار تومان در ماه ؛ هیچ در آمد دیگری ندارند . راستی در اینصورت مردم گرسنه ای که محتاج نان شب خود هستند ؛ آیا زنده خواهند ماند تا میوه دادن نهال هایی را که روحانی وعده کاشتن آن را میدهد ؛ ببینند .
ضمن اینکه وزیر اقتصاد دولت روحانی در مورد پولهای آزاد شده از اساس منکر سهم دولت از آنها شده و میگوید ” پولهای آزاد شده در وهله اول به بانک مرکزی کشور واریز میشود و کسانی که فکر میکردند دلارهای تحریمی به مردم میرسد ؛ نمیدانند که یک درآمد را نمی شود دو بار در بودجه وارد کرد . این درآمد قبلا” بصورت ریالی به دولت داده شده است ” .
یعنی از پولهای نقدی هم که بدست رژیم میرسد بر خلاف آنچه که حسن روحانی گفته بود ” آب و نان و محیط زیست هم مشروط و موکول به توافق است ” چیزی به مردم نمی ماسد و رژیم تصمیم دارد که بجای اینکه این پولها را ؛ صرف تأمین نیازمندیهای مبرم مردم ؛ افزایش حقوق کارگران و مزد بگیران و پرداخت حقوقهای معوقه آنان و ….. کند ؛ صرف کمک به دامن زدن بحرانهای منطقه و کمک به کشورهای دوست آخوندها در منطقه و یا برای حفظ امنیت رژیم ؛ خرج دستگاه سرکوب رژیم نماید .
بی دلیل نبوده و نیست که از فردای توافق وین دولت حسن روحانی از طریق رسانه های طرفدار خود ؛ تبلیغاتی تحت عنوان ” توهم زدائی ” را شروع کرده بود که هدف آن رساندن این پیام به مردم بود که ؛ بعد از توافق ؛ توقع گشایش اقتصادی و بهبود وضعیت معاش خود را نداشته باشند .
ب ــ پیامدهای سیاسی توافق :
عقب نشینی خامنه ای از خط قرمزهائی که 12 سال تمام بر آنها اصرار می ورزید ؛ اتوریته او را در هم میشکند و کلیت نظامش را متزلزل تر میسازد . بطوریکه از این پس جنگ و دعوای درونی باندهای قدرت ؛ دیگر با سفارش و نصیحت های ولی فقیه فروکش نمی کند . بعلاوه تن سپاری به عقب نشینی ی که خط قرمزهای ولی فقیه نظام را هدف قرار داده است؛ جنگ قدرت در رأس نظام را تشدید و توازن قوای درونی نظام را بر علیه ولی فقیه چرخش میدهد .
بخصوص که سمت و سوی اجرای مفاد توافق نامه اتمی بگونه ای تنظیم شده که نهادهای متعلق به باند قدرت ــ اصولگرایان وابسته به ولی فقیه ــ ؛ بدلیل محدودیت های اعمال شده در اثر اجرای توافق تضعیف و متقابلا” نهادهای متعلق به باند مغلوب ــ رفسنجانی ؛ روحانی ــ تقویت میشوند . چرا که با شروع و اجرای مرحله به مرحله توافق نامه ؛ دولت روحانی و باند او در موقعیت اقتصادی و سیاسی قرار میگیرند که به مقداری ــ ولو محدود ــ او را برای اجرا وعده های داخلی اش توانمندتر میسازد و در عمل زمینه ؛ برای توانمند سازی و یارگیری بیشتر در صحنه سیاسی و اجتماعی برای این باند فراهم میشود . اما توضیحات بیشتر در مورد پیامدهای توافق اتمی
1 ) تشدید جنگ قدرت و تضعیف بیشتر ولی فقیه :
توافق اتمی هم بخاطر اینکه خط قرمزهای ولی فقیه را زیر پا گذشته و هم بخاطر آنکه پیش برنده و به نتیجه رساننده آن باند رقیب بوده است ؛ ضربه ای جدی و کاری به اتوریته ولی فقیه و باند وابسته باو میباشد . بنابراین متعاقب توافق اتمی ؛ مردم ایران با ولی فقیهی شاخ شکسته که اتوریته و قدر قدرتی اش هم در درون نظام و هم در سطح جامعه و هم بلحاظ بین المللی بشدت کاسته شده است ؛ مواجه خواهند بود .
رفسنجانی بعد از رسیدن به توافق ؛ حرف خامنه ای را که در دوم تیرماه در جمع سران و سردمداران نظام گفته بود که ” شروع مذاکرات با امریکا با اجازه و زیر نظر او در دولت قبل شروع شده بود ” ــ و باین ترتیب میخواست امتیاز مذاکره با امریکا و نتایج آن را در جیب خود بریزد ــ را ؛ در سخنرانی 13 مرداد خود ؛ رد کرده و گفت :
” مذاکراتی که آن موقع شروع شد ؛ نه جدی بود و نه انگیزه ای برای مذاکره وجود داشت و گفت این دولت ما بود که ذاتا” این کاره بود و تابوی مذاکره با امریکا را شکست و مذاکرات را به نتیجه رساند ” باین ترتیب رفسنجانی با این تهاجم سنگین به ولی فقیه و باند او ؛ او را از مصادره باصطلاح این پیروزی ؛ ناکام گذاشت .
از طرف دیگر اما ؛ حمایت و پشیبانی ولی فقیه از توافق اتمی باعث خواهد شد ــ ولو اینکه خامنه ای مستقیما” از توافق اعلام حمایت نکرده است ــ ؛ مخالفتها و اعتراض های دلواپسان و اصولگرایان تندرو تر ؛ از این پس دامن ولی فقیه را هم در بر بگیرد . یعنی ولی فقیه از این ببعد ؛ علاوه بر ترس از پیامدهای اعتراضی مردم بعد از توافق اتمی ؛ مجبور است با عربده کشی ها و مخالفت خوانی های دلواپسان نیز مقابله کند . بعبارتی خامنه ای یا باید بر اعتراضات این دسته از اصولگرایان لگام بزند و آنان را مهار و با خود همراه سازد و یا آنها را از عرصه قدرت ؛ حذف نماید .
خامنه ای بعد از توافق اتمی در نامه ای به حسن روحانی همه آحاد مردم را به وحدت دعوت کرده و نوشته است ” از ملت عزیز انتظار دارم که همچنان وحدت و متانت خود را حفظ کنند تا بتوان در فضای آرام و خردمندانه به منافع ملی دست پیدا کنیم ” . باینترتیب خامنه ای غیر مستقیم دلواپسان و دیگر مخالفان توافق اتمی را ؛ در صورت ادامه اعتراض به ” وحدت شکنی ” و مخالفت با ” منافع ملی ” و … متهم میکند .
اما از آنجا که اصولگرایان باند خامنه ای خوب میدانند که بازی را باخته اند و دیگر نمی توانند تغییری در نتیجه مذاکرات ــ یعنی توافق اتمی ــ ایجاد کنند ؛ بی توجه به درخواستِ وحدت ولی فقیه ؛ مجبورند برای نباختن در عرصه های دیگر و از جمله انتخابات مجلس و خبرگان ــ که در اسفند همین سال برگزار میشود ــ به اعتراضات و مخالفت خوانی های خود در باره توافق اتمی ؛ ادامه دهند .
مجلس گوش بفرمان ولی فقیه هم که اقلیتی از دلواپسان در آن لانه دارند ؛ از این پس دیگر تمایلی ندارد که چون گذشته نقش سپر بلا را برای ولی فقیه بازی کند و خط و خطوط او را بدون گرفتن تضمین های لازم برای ادا شدن حق السهم خود ؛ اجرا نماید . یعنی اکنون که کار مذاکرات به آخر رسیده و سر مجلسیان خدمتگذارِ ولی فقیه بی کلاه مانده است ؛ بناچار عناصری از مجلسیان هم باید با ولی فقیه شاخ در شاخ شوند .
بنابراین توافق اتمی علاوه بر اینکه هژمونی و اتوریته ولی فقیه را بشدت ضعیف میکند و از یاران او می کاهد ؛ تمامیت رژیم بی ثبات آخوندی را بشدت ضعیف تر و متزلزل تر می نماید . همچنین الزام به تغییر ساختار نظام که رفسنجانی و روحانی به آن متعهد شده اند و بعد از توافق بناچار بدنبال آن خواهند بود ؛ جنگ قدرت درونی نظام را تشدید و آنرا به همه سطوح نظام سرایت میدهد و نهایتا” هم ؛ تعادل درونی نظام را بر علیه ولی فقیه بهم میزند .
بنابراین به سرانجام رسیدن مذاکرات اتمی و رسیدن به توافق ؛ توسط دولت روحانی شکستی بزرگ برای کل نظام و بطور خاص ولی فقیه و اصولگرایان وابسته باو میباشد . اگر رفسنجانی و روحانی بتوانند خط تعامل با امریکا و غرب در بحران های منطقه را پبش ببرند ؛ هژمونی منطقه ای ولی فقیه بشدت آسیب می بیند و در اینصورت او و باندش تقریبا” باید هژمونی کل نظام را ؛ به باند رفسنجانی ـ روحانی تحویل بدهند .
2 ) توافق اتمی ؛ سیاست داخلی نظام :
این توافق همانگونه که رژیم آرزو داشت ؛ داخل را از خارج جدا کرده است و در جریان مذاکرات و در نتایج نهائی آن ؛ نه تنها نسبت به بهبود وضعیت سیاسی و اجتماعی داخل کشور کاملا” بی توجه بوده است بلکه فراتر از آن به نظر میرسد ؛ رژیم ایران با امتیاز دهی بسیار به طرف مقابل ؛ تضمین سرکوب در داخل را نیز گرفته است . یعنی از این پس سرکوب و اعدام مخالفین ؛ با سکوت بیشتری از طرف جامعه جهانی مواجه خواهد شد . و یکبار دیگر نقض مستمر و وحشیانه حقوق بشر در ایران ؛ قربانی مطامع قدرتهای جهانی میشود و همراه بودن اوباما با آنها برای مردم ایران ثابت میگردد .
بنابراین انتظار تغییر در فضای سیاسی و اجتماعی و بهبود حقوق بشر در ایران بعد از توافق ؛ بدلیل فقدان اهرم فشاری از جانب طرفهای مذاکره با ایران در جریان مذاکرات هسته ای ؛ انتظاری بیهوده است . اما علاوه بر آن ؛ نقض حقوق بشر و سرکوب آزادیهای سیاسی در ایران ریشه در تفاوت دیدگاههای عقیدتی سردمداران نظام با دیدگاههای حقوق بشری دارد . آخوندها معتقدند آنچه در اعلامیه حقوق بشر بعنوان ارزش مورد توجه قرار گرفته ؛ نقض آنها جزء احکام اسلام و بخشی از قوانین ما بحساب می آید . شکنجه ؛ سنگسار ؛ قصاص و چشم از حدقه در آوردن و دست قطع کردن و … جزء احکام الهی هستند و تغییر ناپذیرند .
بنابراین از آنجا که ولی فقیه و سردمداران این نظام ؛ کشور ما را با مطلوبهای سیاسی و ایدئولوژیک خود اداره میکنند ؛ امکان رعایت حقوق بشر بشکل آزادی تشکلها ؛ حق بیان ؛ حقوق زنان ؛ رفع تبعیض دینی ؛ قومی و جنسی و ….. در هر شرایطی ــ بجز سرنگونی جمهوری اسلامی ــ در ایران وجود ندارد . جمهوری اسلامی در این سالها نیز سلطه شوم و اقتدار نظام خود را با سرکوب آزادیها و ایجاد خفقان حفظ کرده است و نه نگاه به آزادی ؛ دمکراسی و حقوق بشر .
بنابراین آخوندهای قرون وسطائی و سردمداران جنایتکار نظام حاکم بر کشور ما نه میخواهند و نه میتوانند دست به رفرم و گشایش سیاسی بزنند .
نمی توانند ؛ زیرا ماهیت ایدئولوژیک نظام اجازه نمی دهد
نمی خواهند زیرا روضه خوانهای یک لا قبای دیروز ؛ به خواب هم نمی دیدند که بر جان و مال و ناموس ملتی بزرگ با تاریخی شکوهمند و ثروتی عظیم اینگونه مسلط شوند . و اکنون که مسلط شده اند بسادگی نمی خواهند از این همه نعمت و ثروت دل بکنند . …….. ادامه دارد
17.08.2015 ( 26 مرداد 1394 )
arezo1953@yahoo.de